آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]

Rita7
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:1بازدید دیروز:12تعداد کل بازدید:25208

کویر :: 87/1/22::  7:25 عصر

گو چگونه ز تو من یاد کنم؟

گره از کار دلم باز کنم؟

شب گذشت و من خسته بیدار

تو بگو،راز تو را با چه وجود فاش کنم؟

تو به خواب آمدی و حال مشوش کردی

حرف دل باز زدی ،جان به آتش کردی

هله کردم که شدم خاک در درگاهت

لب سخن گشت به نجوای دل آگاهت

چشم بستم ببینم رویت

دل ندا داد که حرفم ، روی است

به سخن آمدم و هیچ نبردم فریاد

حال خوش بود که این راز بماند در یاد

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
::تعداد کل بازدیدها::

25208

::آشنایی بیشتر::
::لوگوی من::
Rita7
::آوای آشنا::
::اشتراک::